نگاهی دوباره به برداشتهای شکلی و ماهوی از حاکمیت قانون | ||
فصلنامه تحقیقات حقوقی | ||
مقاله 10، دوره 14، ویژه نامه شماره 5، اسفند 1390، صفحه 335-366 اصل مقاله (4.69 M) | ||
نویسندگان | ||
سید محمد هاشمی1؛ هدی غفاری2 | ||
1استاد دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی. | ||
2دانش آموخته دکتری حقوق عمومی | ||
چکیده | ||
حاکمیت قانون نظریه ای چندوجهی، پیچیده و در حال تحول است که در مسیر پر پیچ و خم زمان از یونان باستان تا زمان حال همواره دستخوش منظومه ای از مفاهیم و برداشت های متفاوت بوده است گاهی از آن به معنای مساوات در برابر قانون تعبیر شده و زمان حاکمیت قانون در مقابل با حکومت شخص معنا شده است.اصولا در تحلیل "مفهومی" از واژه ی حاکمیت قانون نیل به توافق حداقلی بر معنای اولیه ی این اصطلاح (حکومت قانون به جای حکومت شخصی)کمال مطلوب تلقی می شود در حالی که در "برداشت" از این واژه گامی فراتر از صرف درک حداقلی و مشترک برداشته شده و در جولان گاه اندیشه مجالی برای ابراز تئوری های مختلف سیاسی، فلسفی، و حقوقی رقیب مهیا می شود. به طور کلی "برداشت" از اصطلاح حاکمیت قانون را می توان در قالب دو طیف عمده ی برداشت های شکلی و برداشت های ماهوی تقسیم بندی نمود مهم ترین ویژگی حاکمیت شکلی قانون را می توان در اندیشه ی محدود کردن قدرت فرمان روایان از طریق قانون و اعمال اصل قانونیت خلاصه نمود. در حالی که برداشت ماهوی از حاکمیت قانون از دیدگاه شکلی عبور کرده و قانون را به رعایت برخی از ویژگی های ماهوی ملزم می سازد. تاکید بر آموزه های اخلاقی و لزوم انطباق قوانین با ارزش هایی نظیر عدالت، آزادی و دموکراسی در این رویکرد کاملا مشهود است. در این مجال بر آنیم تا با تبیین مختصر تاریخچه و مفهوم حاکمیت قانون، به بررسی دقیق تر عناصر تشکیل دهنده ی برداشت های شکلی و ماهوی و وجوه افتراق آن ها از یکدیگر بپردازیم. حاکمیت قانون، برداشت شکلی، برداشت ماهوی، دموکراسی | ||
عنوان مقاله [English] | ||
A Revisit of Formal and Substantive Concepts of the Rule of Law | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,243 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 96 |